قصه انتظار

چرا تو را انتظار نکشم که کلید درهای گشایشی

قصه انتظار

چرا تو را انتظار نکشم که کلید درهای گشایشی

گنه بنده کرده است و او شرمسار



یکى از گنهکاران دست دعا بلند کرد و به خدا توجه نمود، ولى خداوند با نظر رحمت به او نگاه

نکرد، بار دیگر او دست دعا به طرف خدا دراز کرد، خداوند از او روبرگرداند، او بار سوم دست نیاز

به سوى خدا دراز کرد و تضرع و ناله نمود، خداوند به فرشتگانش فرمود: اى فرشتگانم دعاى

بنده ام را به اجابت رساندم که پروردگارى غیر از من ندارد. او را آمرزیدم و خواسته اش را

برآوردم ، چرا که من شرم دارم از تضرع و گریه بندگان


به قول سعدى :

 

کرم بین و لطف خداوندگار
 
گنه بنده کرده است و او شرمسار

داستانها و پندها (جلد سوم)

مصطفى زمانى وجدانى

- ۳ -



نظرات 12 + ارسال نظر
...صفر... یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:42 ب.ظ http://aragon-70.blogfa.com

روزی مردی گنه کار را به کیفر اعمالش داشتند به جهنم میبردند
مرد همواره که میرفت برمیگشت وبه پشت سرش نگاه میکرد
ناگهان ندایی آمد
بخشیدمت به امیدی که در نگاهت بود به من[گل]

محمد رسول سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:20 ب.ظ http://zendegisaz.mihanblog.com/

*** با سلام
ممنون از حضورتان در وبلاگم
لطف و بخشش خداوند شامل حال همه ی بندگانش میشود.

معبودم!

متبرکم گردان به نامت

متبلورم گردان به عبادتت

متذکرم گردان به ذکرت

مرحمتم گردان به رحمتت.. یا ارحم الراحمین

secret سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:13 ب.ظ http://www.tanha787.blogfa.com

سلام

بنده همان به که ز تقصیر خویش * عذر به درگاه خدای آورد ورنه سزاوار خداوندیش * کس نتواند که به جای آورد

یاعلی

سمیرا_مهدی بلاگ چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:03 ب.ظ

سلام الهه جان
منزل نو مبارک!
کاش میشد به همین راحتی ها منزل عوض کرد!!!!!!!

زالزالک پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:29 ب.ظ http://www.zalzalak2011.blogfa.com

سلام دوست عزیز.وبلاگ قشنگی داری.خوشحال میشم تبدا لینک کنیم

علی شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:55 ق.ظ http://www.110hakim.blogfa.com

معبودم!
نه در پی ثروتیم و نه در جستجوی قدرت،
نه لذت این دنیا را می‌خواهیم، نه آسایش آن دنیا را.
نیازمند توایم فقط تو.
ما را موهبت شوق عمیق به وصال درگاهت عطا کن
تا شبها بیدار باشیم و نیایش کنیم
و روزها به دیگران یاری رسانیم تا بارشان را
در راه دشوار زندگی بر دوش کشند.

محمد یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:59 ق.ظ http://www.zhrayeman.blogfa.com

این دل بیتاب مرا کیست که آرام کند ؟

اسب تمنای مرا نیست کسی رام کند ؟



سخت یتیم است دلم در پی عشق عبثی

نیست در این شهر کسی لطف به ایتام کند ؟



سوخت دگر از غم او این دل دیوانه صفت

کیست که این سوخته را بار دگر خام کند ؟



چند صباحیست که این مرغ دلم گشت رها

دانه که دارد که مرا وسوسه ی دام کند ؟



نام من آراسته در مجلس هر دلشده ای

عشق مرا بار دگر عاشق خوشنام کند



عادت من بود که در وادی مستان بپرم

ساقی خوش منظره ای باده در این جام کند !



تلخ شد از بیخبری از لب وی کام دلم

قلب مرا لب شکری هست که خوشکام کند ؟

داود یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:09 ب.ظ http://www.harimegol.mihanblog.com

سلام .
خداوند همیشه نظر لطف ورحمت نسبت به بندگانش دارد ومی گوید هر وقت که برگردی من منتظرتم .این ما هستیم که یادمان میرود وفقط در مواقع مشکلاتمان یاد خدا می افتیم .
ولی باز هم انقدر رحیم است که دستمان را بگیرد .
موفق باشید
التماس دعا

محمد شیردل نمین یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:58 ب.ظ http://naminfilter.parsiblog.com

سلام/وای بر ما بندگان نا سپاس !!!/از خواندن مطالب وبتون استفاده کردم.براتون ارزوی موفقیت دارم.یا حق

آرزو یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:43 ب.ظ http://www.talkhineh.blogfa.com

سلام!خوب بود موفق باشین

محمد دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:31 ب.ظ http://www.zhrayeman.blogfa.com

به صفای قدمت دیده ی گلزار شکفت
گل لبخند به شوق آمد و بسیار شکفت


خنده‌ها بر لب صد پنجره ی باز نشست
روشنی‌ها به دل پنجره ی تار شکفت


مژده ی آمدنت پشت جفاکار شکست
آتش عشق تو در سینه ی احرار شکفت


غم دنیا ز دل خلق جهان پای گرفت
انتظار فرجت گل شد و صد بار شکفت


در غم عشق تو می‌سوخت دل خلق جهان
آمدی این دل ما چون رُخ ازهار شکفت


چه مبارک سحری بود که از فیض رُخت
با غ‌ها جمله به رقص آمد و گلزار شکفت

محمد دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:32 ب.ظ http://www.zhrayeman.blogfa.com

به صفای قدمت دیده ی گلزار شکفت
گل لبخند به شوق آمد و بسیار شکفت


خنده‌ها بر لب صد پنجره ی باز نشست
روشنی‌ها به دل پنجره ی تار شکفت


مژده ی آمدنت پشت جفاکار شکست
آتش عشق تو در سینه ی احرار شکفت


غم دنیا ز دل خلق جهان پای گرفت
انتظار فرجت گل شد و صد بار شکفت


در غم عشق تو می‌سوخت دل خلق جهان
آمدی این دل ما چون رُخ ازهار شکفت


چه مبارک سحری بود که از فیض رُخت
با غ‌ها جمله به رقص آمد و گلزار شکفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد