مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان برمیگردیم. امروز پسر من برای اولینبار در زندگی میتواند ببیند...
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
مؤمن «لیّن الجانب» است، یعنی نرمش و محبّت و عواطف دارد. (بحارالانوار، ج 64، ص 310)
حسن
برخورد و حسن معاشرت با مردم اهمیت زیادی دارد و در مخاطبین مؤثر است چه
اهل دین باشیم و چه اهل دنیا. دشمنان ما اصرار دارند که برچسب خشونت به ما
بچسبانند. در حالات ائمه علیهمالسلام آمده است که حتّی با غیر مسلمین با
محبّت برخورد میکردند. به عنوان نمونه در تاریخ آمده است که علی
علیهالسلام با مرد یهودی هم سفر بودند و به او گفته بود که سر دوراهی از
او جدا میشود ولی در عین حال حضرت مقداری از راه را همراه او رفت، شخص
یهودی گفت: شما راه را اشتباه میروید، حضرت در پاسخ فرمود: برای عمل به
دستور دین خود و بجای آوردن حقّ همسفر مقداری از راه را همراه تو میآیم.
با دیدن این عمل شخص تعجّب کرده و بعد مسلمان میشود. عمل کردن به یک دستور
ساده اسلامی سبب میشود که عدّه کثیری مسلمان شوند.
می گویند بودا هر گاه با بی احترامی یا بد رفتاری کسی مواجه میشده، از او تشکر می کرده است! وقتی علت را می پرسیدند، بودا می گفته است: زندگی آینه ای است که ما خود را در آن
می بینیم. نوع رفتار دیگران با ما نشانه وجود منشاء آن نوع رفتار در خود ماست که بعنوان
همسان جذب شده است. و بدینگونه می توان عیوب خود را یافت. اگر مخالفان خود را به پای
چوبهی اعدام می کشانی ! بدان صاحب عقلی هستی بسان طناب . و اگر مخالفان خود را به
زندان می فرستی! بدان صاحب عقلی هستی بسان قفس . و اگر با مخالفان خود به جنگ
درمی افتی! بدان صاحب عقلی هستی بسان چاقو . و اما اگر با مخالفان خود به بحث و گفتگو
می پردازی و آنها را متقاعد می سازی و به سخنان حق آنها قناعت می کنی!
بدان صاحب عقلی هستی بسان عقل
یکى از گنهکاران دست دعا بلند کرد و به خدا توجه نمود، ولى خداوند با نظر رحمت به او نگاه
نکرد، بار دیگر او دست دعا به طرف خدا دراز کرد، خداوند از او روبرگرداند، او بار سوم دست نیاز
به سوى خدا دراز کرد و تضرع و ناله نمود، خداوند به فرشتگانش فرمود: اى فرشتگانم دعاى
بنده ام را به اجابت رساندم که پروردگارى غیر از من ندارد. او را آمرزیدم و خواسته اش را
برآوردم ، چرا که من شرم دارم از تضرع و گریه بندگان
کرم بین و لطف خداوندگار |
گنه بنده کرده است و او شرمسار داستانها و پندها (جلد سوم) مصطفى زمانى وجدانى - ۳ - |
یکی از بزرگان، عادت داشت بیش از نگران کردن مردم، بندگان خدا را به لطف او امیدوار میکرد. پس از مرگ، خوابش را دیدند و پرسیدند:
- خدا با تو و اعمالت چگونه رفتار کرد؟
گفت:
- مرا به جایی بردند و گفتند: «در محضر خدایی؛ هر چه پرسیده میشود بگو!»... جز اطاعت، کاری نمیتوانستم بکنم. ندایی را شنیدم که پرسید: «مگر از مجازاتم غافل بودی که آن همه از مهربانیام گفتی؟... نترسیدی بندگانم گناهکار شوند و تقصیر تو باشد؟»...
نمیدانستم چه بگویم. ناگهان فکری از ذهنم گذشت و گفتم: «خدایا!... راست میگویی؛ اما دوست داشتم مخاطبانم دوستت داشته باشند»... کمی سکوت شد. دلم میلرزید. دوباره ندا را شنیدم. گفت: «همه گناهانت را به خاطر نیَّت خوبت بخشیدم».
====
گناه، لذت دارد؛ آدمها هم که نمیتوانند گناه نکنند... اما وقتی در دلشان از مجازات خدا نگران باشند، نمیتوانند از گناهی لذت کامل ببرند. آدمی هم که از گناه لذت کافی نبرد، آرام- آرام، از گناه کردن پرهیز میکند تا نگرانی آخر گناه، کامش را تلخ نکند. خوبی خوف این است.